preloader

ارزش‌ گذاری شرکت‌ های دانش‌ بنیان به چه صورت می باشد؟ (نکات مهم)

ارزش‌گذاری یک شرکت دانش‌بنیان، در واقع تصویری از جایگاه فعلی و آینده آن در بازار است. این فرآیند به شما نشان می‌دهد که نوآوری‌ها، تیم تخصصی، فناوری‌های انحصاری و حتی جایگاه برندتان چه ارزشی واقعی دارند. اگر قصد جذب سرمایه، فروش سهام یا حتی مذاکره برای شراکت دارید، دانستن ارزش واقعی شرکت، برگ برنده شما خواهد بود.

در این مقاله، با هم بررسی می‌کنیم که ارزش‌گذاری شرکت‌های دانش‌بنیان چگونه انجام می‌شود، چه نکات مهمی دارد و چه عواملی می‌توانند این عدد را بالا یا پایین ببرند.

 

مفهوم و اهمیت ارزش‌گذاری در شرکت‌ های دانش‌ بنیان

ارزش‌گذاری شرکت‌های دانش‌بنیان فرآیندی است که طی آن، جایگاه مالی، توان فناورانه و پتانسیل رشد یک کسب‌وکار دانش‌محور مشخص می‌شود. در شرکت‌های سنتی، ارزش‌گذاری بیشتر بر دارایی‌های فیزیکی و عملکرد گذشته متمرکز است؛ اما در شرکت‌های دانش‌بنیان، دارایی‌های نامشهود مثل دانش فنی، حق اختراع، برند، تیم متخصص و ظرفیت نوآوری اهمیت بیشتری دارند.

اهمیت این فرآیند در این است که به سرمایه‌گذاران و شرکای بالقوه کمک می‌کند تصویر روشنی از آینده شرکت داشته باشند. همچنین مدیران شرکت می‌توانند بر اساس نتایج ارزش‌گذاری، برنامه‌ریزی دقیق‌تری برای رشد، جذب سرمایه و ورود به بازارهای جدید انجام دهند. بدون یک ارزش‌گذاری صحیح، ممکن است در مذاکرات تجاری، سهم واقعی شرکت نادیده گرفته شود یا سرمایه‌گذار با دیدی مبهم وارد همکاری شود که بعدها مشکلاتی ایجاد کند.

 

تفاوت ارزش‌گذاری شرکت‌های فناوری با شرکت‌های قدیمی

در شرکت‌های قدیمی یا سنتی، ارزش‌گذاری معمولاً بر پایه دارایی‌های فیزیکی، درآمدهای گذشته و سودآوری فعلی انجام می‌شود. کارخانه‌ها، ماشین‌آلات، موجودی انبار و ترازنامه مالی نقش اصلی را ایفا می‌کنند. این روش‌ها برای کسب‌وکارهایی که مدل درآمدی‌شان پایدار و قابل پیش‌بینی است، کارآمد هستند.

اما در شرکت‌های دانش‌بنیان و فناوری‌محور، بخش بزرگی از ارزش شرکت در دارایی‌های نامشهود نهفته است. ممکن است یک استارتاپ نوپا حتی سودآوری نداشته باشد، اما با داشتن فناوری منحصربه‌فرد، تیم متخصص، ثبت اختراع و پتانسیل ورود به بازارهای بین‌المللی، ارزش بسیار بالایی پیدا کند. به همین دلیل، در ارزش‌گذاری این نوع شرکت‌ها بیشتر به پتانسیل رشد آینده، نوآوری‌های محصول، شبکه ارتباطی و استراتژی تجاری توجه می‌شود تا صرفاً عملکرد مالی گذشته.

 

روش‌های رایج ارزش‌گذاری شرکت‌های دانش‌بنیان

برای ارزش‌گذاری شرکت‌های دانش‌بنیان، نمی‌توان فقط از یک فرمول ثابت استفاده کرد. معمولاً ترکیبی از روش‌ها به کار گرفته می‌شود تا تصویری واقعی و جامع از ارزش شرکت به دست آید. برخی از روش‌های متداول عبارتند از:

  • روش دارایی‌محور: تمرکز بر ارزش دارایی‌های فیزیکی و نامشهود شرکت، مانند تجهیزات، فناوری‌های ثبت‌شده، پتنت‌ها و علائم تجاری.

  • روش درآمدی یا سودآوری: بر اساس پیش‌بینی درآمد و سود آینده شرکت، ارزش محاسبه می‌شود. این روش برای شرکت‌هایی که به مرحله فروش و سوددهی رسیده‌اند مناسب است.

  • روش جریان نقدی تنزیلی (DCF): در این روش جریان‌های نقدی پیش‌بینی‌شده شرکت در آینده، با نرخ تنزیل مناسب به ارزش فعلی تبدیل می‌شوند. این روش برای استارتاپ‌های رو به رشد کاربرد زیادی دارد.

  • روش مقایسه‌ای: مقایسه ارزش شرکت با شرکت‌های مشابه در همان صنعت یا بازار، بر اساس شاخص‌هایی مثل ضریب قیمت به درآمد (P/E) یا قیمت به فروش (P/S).

به دلیل ویژگی‌های خاص شرکت‌های دانش‌بنیان، معمولاً ارزش‌گذارها از چند روش به‌طور هم‌زمان استفاده می‌کنند تا خطای برآورد کاهش پیدا کند.

 

ارزیابی بر اساس دارایی شرکت

در این روش، ارزش شرکت بر پایه دارایی‌های مشهود و نامشهود آن محاسبه می‌شود. دارایی‌های مشهود شامل مواردی مانند ساختمان‌ها، تجهیزات، ماشین‌آلات و موجودی کالا است. در مقابل، دارایی‌های نامشهود می‌تواند شامل پتنت‌ها، نرم‌افزارها، علائم تجاری، دانش فنی و برند باشد.

برای شرکت‌های دانش‌بنیان، اهمیت دارایی‌های نامشهود معمولاً بسیار بیشتر از دارایی‌های فیزیکی است. به عنوان مثال، یک پتنت ثبت‌شده در حوزه بیوتکنولوژی ممکن است چندین برابر ارزش تجهیزات فیزیکی شرکت، در ارزیابی نهایی تاثیرگذار باشد.

البته این روش محدودیت‌هایی دارد. در بسیاری از استارتاپ‌ها، بخش اعظم ارزش شرکت در توانمندی تیم، مدل کسب‌وکار و نوآوری نهفته است که به راحتی در ترازنامه ثبت نمی‌شود. به همین دلیل، این روش معمولاً به همراه سایر روش‌های ارزش‌گذاری استفاده می‌شود تا تصویر دقیق‌تری از ارزش واقعی شرکت ارائه گردد.

شرکت‌ های دانش‌ بنیان

ارزیابی بر اساس دیدگاه سودآوری

در این روش، تمرکز بر توانایی شرکت برای ایجاد سود در آینده است. ارزش شرکت بر اساس سود فعلی و پیش‌بینی‌شده آن محاسبه می‌شود. هرچه سودآوری پایدارتر و روند رشد درآمدی قوی‌تر باشد، ارزش شرکت بالاتر برآورد می‌شود.

برای مثال، اگر یک شرکت دانش‌بنیان در حوزه تجهیزات پزشکی، قراردادهای چند ساله با بیمارستان‌ها داشته باشد و حاشیه سود بالایی نیز ارائه دهد، در این روش ارزش‌گذاری، نمره بالاتری دریافت می‌کند.

در این مدل، تحلیل‌گران معمولاً شاخص‌هایی مانند سود خالص (Net Profit)، سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) یا سود قبل از بهره، مالیات و استهلاک (EBITDA) را بررسی می‌کنند. سپس با استفاده از ضریب‌های متداول صنعت، ارزش شرکت تخمین زده می‌شود.

البته، برای شرکت‌های نوپا یا در حال تحقیق و توسعه، ممکن است سود فعلی پایین باشد. در این شرایط، برآورد سود آینده با در نظر گرفتن روند رشد بازار و برنامه توسعه شرکت انجام می‌شود.

 

ارزیابی بر اساس جریان نقدی تنزیلی (Discounted Cash Flow – DCF)

روش جریان نقدی تنزیلی یکی از دقیق‌ترین و پرکاربردترین شیوه‌ها برای ارزش‌گذاری شرکت‌های دانش‌بنیان است. در این رویکرد، جریان‌های نقدی آینده شرکت پیش‌بینی شده و سپس با نرخ مشخصی به ارزش فعلی تبدیل می‌شوند. هدف این است که مشخص شود ارزش امروز یک شرکت، با توجه به درآمدهای نقدی که در سال‌های آینده ایجاد می‌کند، چقدر است.

برای مثال، فرض کنید یک شرکت دانش‌بنیان در حوزه انرژی‌های تجدید پذیر قصد دارد طی پنج سال آینده چند نیروگاه خورشیدی کوچک راه‌اندازی کند. بر اساس برآوردها، درآمد سالانه آن رشد تدریجی خواهد داشت. در روش DCF، تمام این درآمدهای آینده برآورد و سپس با استفاده از نرخ تنزیل (که نشان‌دهنده ریسک سرمایه‌گذاری است) به ارزش فعلی تبدیل می‌شوند.

مزیت این روش آن است که به جای تکیه صرف بر سود یا دارایی‌های فعلی، آینده شرکت را در نظر می‌گیرد. این موضوع به‌خصوص برای شرکت‌های فناور که در حال رشد سریع هستند، اهمیت زیادی دارد. البته، چون پیش‌بینی‌های مالی و نرخ تنزیل باید با دقت زیادی انجام شوند، استفاده از این روش نیازمند دانش مالی و دسترسی به داده‌های دقیق است.

 

ارزیابی بر اساس معیار مقایسه‌ای (Comparable Company Analysis)

در روش معیار مقایسه‌ای، ارزش شرکت دانش‌بنیان با مقایسه آن با شرکت‌های مشابه در همان صنعت یا حوزه فناوری برآورد می‌شود. این مقایسه معمولاً بر اساس شاخص‌هایی مانند نسبت قیمت به درآمد (P/E)، نسبت قیمت به فروش (P/S)، ارزش بازار به دارایی‌ها یا سایر نسبت‌های مالی و عملیاتی انجام می‌گیرد.

فرض کنید یک شرکت دانش‌بنیان در حوزه بیوتکنولوژی قصد ارزش‌گذاری دارد. تحلیلگر ابتدا فهرستی از شرکت‌های مشابه (از نظر اندازه، حوزه فعالیت، مرحله رشد و بازار هدف) را تهیه می‌کند. سپس با بررسی ارزش بازار آن‌ها و مقایسه شاخص‌های کلیدی، ارزش تقریبی شرکت موردنظر به دست می‌آید.

این روش به‌ویژه زمانی مفید است که داده‌های مالی یا پیش‌بینی جریان نقدی به‌صورت کامل در دسترس نباشد. با این حال، یکی از چالش‌های آن، پیدا کردن نمونه‌های واقعاً مشابه است، چرا که بسیاری از شرکت‌های دانش‌بنیان مدل تجاری و ساختار درآمدی منحصربه‌فرد دارند.

 

نقش نوآوری و مالکیت فکری در ارزش‌گذاری

در شرکت‌های دانش‌بنیان، نوآوری و دارایی‌های فکری بخش بزرگی از ارزش واقعی شرکت را تشکیل می‌دهند. اختراعات ثبت‌شده، علائم تجاری، کدهای نرم‌افزاری، فرمول‌ها و دانش فنی انحصاری، همگی جزو دارایی‌های نامشهود هستند که می‌توانند مزیت رقابتی پایدار ایجاد کنند.

هر چه یک شرکت توانایی بیشتری در نوآوری مستمر و حفاظت از مالکیت فکری خود داشته باشد، ریسک کمتری برای سرمایه‌گذاران خواهد داشت و ارزش بالاتری در بازار کسب می‌کند. به عنوان مثال، یک پتنت بین‌المللی ثبت‌شده می‌تواند امکان ورود انحصاری به یک بازار جهانی را فراهم کند و پیش‌بینی درآمد را بسیار امیدوارکننده‌تر نماید.

نکته مهم این است که در فرآیند ارزش‌گذاری، میزان تجاری‌سازی نوآوری‌ها نیز بررسی می‌شود؛ یعنی صرفاً داشتن یک اختراع کافی نیست، بلکه باید قابلیت اجرا و سودآوری آن در بازار اثبات شده باشد.

 

چالش‌ها و نکات کلیدی در ارزش‌گذاری شرکت‌های دانش‌بنیان

ارزش‌گذاری شرکت‌های دانش‌بنیان، برخلاف شرکت‌های سنتی، با چالش‌های منحصربه‌فردی همراه است. مهم‌ترین آن، نامشهود بودن بخش زیادی از دارایی‌ها است. وقتی قسمت عمده ارزش شرکت در نوآوری، برند، یا تیم متخصص آن نهفته باشد، تعیین رقم دقیق کار ساده‌ای نیست.

از دیگر چالش‌ها می‌توان به ریسک‌های فنی و بازار اشاره کرد. یک فناوری ممکن است از نظر علمی عالی باشد، اما بازار آن هنوز شکل نگرفته یا پذیرش مشتریان کم باشد. همین موضوع می‌تواند باعث اختلاف شدید بین ارزش برآوردشده توسط بنیان‌گذاران و دیدگاه سرمایه‌گذاران شود.

همچنین، نبود استانداردهای بومی جامع برای ارزش‌گذاری کسب‌وکارهای فناورانه در ایران باعث شده است که روش‌های مورد استفاده، گاهی متکی بر الگوهای خارجی باشند که با شرایط داخلی تطابق کامل ندارند.

برای کاهش این چالش‌ها، شرکت‌ها باید شفافیت مالی، مستندات فنی دقیق، و شواهد روشن از پتانسیل بازار ارائه دهند. استفاده از مشاوران متخصص در حوزه دانش‌بنیان نیز می‌تواند اختلاف دیدگاه‌ها را به حداقل برساند و فرآیند جذب سرمایه را سرعت دهد.

تأثیر جذب سرمایه و رشد بر ارزش شرکت

جذب سرمایه، چه از طریق سرمایه‌گذاران خطرپذیر (VC) و چه صندوق‌های پژوهش و فناوری، می‌تواند به‌طور مستقیم ارزش یک شرکت دانش‌بنیان را افزایش دهد. دلیل آن ساده است: ورود سرمایه تازه، منابع لازم برای توسعه محصول، بازاریابی، گسترش زیرساخت‌ها و جذب نیروی متخصص را فراهم می‌کند. این اقدامات باعث رشد درآمد و سهم بازار می‌شوند و در نتیجه، ارزش شرکت بالاتر می‌رود.

از طرف دیگر، سرعت رشد اهمیت زیادی دارد. سرمایه‌گذاران معمولاً به شرکت‌هایی امتیاز بالاتری می‌دهند که بتوانند در مدت کوتاه، شاخص‌های عملکرد کلیدی (مثل افزایش مشتریان، ورود به بازارهای جدید یا ارتقاء فناوری) را بهبود دهند. هر چه این شاخص‌ها رشد سریعتری داشته باشند، ضریب ارزش‌گذاری هم بیشتر می‌شود.

همچنین، جذب سرمایه از نهادهای معتبر می‌تواند یک سیگنال مثبت به بازار ارسال کند. وقتی یک صندوق معتبر یا یک سرمایه‌گذار شناخته‌شده وارد همکاری با شرکت می‌شود، اعتماد سایر سرمایه‌گذاران و مشتریان بیشتر شده و مسیر برای افزایش ارزش شرکت هموارتر می‌گردد.

 

ابزارها و نرم‌افزارهای کمک‌کننده در فرآیند ارزش‌گذاری

برای انجام یک ارزش‌گذاری دقیق و مستند، استفاده از ابزارهای تخصصی می‌تواند زمان تحلیل را کاهش دهد و دقت نتایج را افزایش دهد. این ابزارها معمولاً قابلیت‌های محاسبه جریان نقدی تنزیلی، تحلیل حساسیت، مقایسه چندین سناریو و به‌روزرسانی خودکار داده‌های بازار را دارند.

از نرم‌افزارهای شناخته‌شده در این حوزه می‌توان به BizEquity، Equidam و ValuAdder اشاره کرد که به‌طور ویژه برای استارتاپ‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان طراحی شده‌اند. این پلتفرم‌ها معمولاً رابط کاربری ساده‌ای دارند و با وارد کردن اطلاعات مالی، گزارش‌های تحلیلی و نمودارهای ارزش‌گذاری را ارائه می‌دهند.

در ایران، برخی شرکت‌های مشاوره مالی و فناوری مانند تدبیرسینا، ابزارها و مدل‌های بومی‌شده بر اساس استانداردهای بین‌المللی را توسعه داده‌اند که علاوه بر جنبه‌های مالی، عواملی مانند مالکیت فکری، میزان نوآوری و پتانسیل صادراتی را هم در محاسبه ارزش لحاظ می‌کنند.

به‌کارگیری این ابزارها به مدیران کمک می‌کند تا قبل از مذاکره با سرمایه‌گذاران یا ورود به بازار سرمایه، تصویر شفاف‌تری از ارزش واقعی شرکت خود داشته باشند و در تصمیم‌گیری‌ها با اطمینان بیشتری عمل کنند.

 

کلام آخر

ارزش‌گذاری شرکت‌های دانش‌بنیان ابزاری استراتژیک برای جذب سرمایه، مذاکره مؤثر و تعیین مسیر رشد آینده است. هرچه این فرآیند دقیق‌تر و مبتنی بر داده‌های واقعی انجام شود، تصمیمات تجاری با اطمینان بیشتری اتخاذ خواهد شد.

اگر شما هم قصد دارید ارزش واقعی کسب‌وکار خود را شناسایی کنید و با دیدی روشن‌تر وارد مذاکره با سرمایه‌گذاران شوید، لازم است این مسیر را از کانال‌های معتبر و قانونی طی کنید. یکی از مهم‌ترین این نهادها سامانه ارزیابی و دارایی‌های نامشهود (سادان) است که زیر نظر قوه قضاییه و با هماهنگی معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان فعالیت می‌کند. سادان وظیفه دارد فرآیند ارزش‌گذاری را شفاف، استاندارد و مورد تأیید مراجع رسمی انجام دهد تا گزارش‌های آن برای همه ذی‌نفعان همچنین سرمایه‌گذاران داخلی و حتی بین‌المللی، قابل استناد باشد.

تدبیرسینا با دریافت مجوز رسمی از سادان، اکنون به‌ طور فعال در حوزه ارزش‌گذاری دارایی‌های نامشهود فعالیت می‌کند. این یعنی تیم کارشناسان تدبیرسینا نه‌ تنها از روش‌های نوین و چارچوب‌های بین‌المللی برای ارزش‌گذاری استفاده می‌کنند، بلکه گزارش‌های تهیه‌ شده توسط این مجموعه اعتبار حقوقی و قانونی نیز دارند.

شما می‌توانید با همراهی تدبیرسینا مطمئن باشید که فرآیند ارزش‌گذاری کسب‌وکارتان هم از نظر تخصصی و هم از نظر حقوقی پشتوانه‌ای محکم دارد. پس همین امروز با کارشناسان تدبیرسینا تماس بگیرید تا با بهره‌گیری از تجربه، دانش و مجوز رسمی سادان، بهترین موقعیت را برای توسعه شرکت خود رقم بزنید.